محمدرضا خلعتبری به پرسپولیس نزدیک ونزدیک تر شد و اگه اتفاق خاصی پیش نیاد باید اونو پرسپولیسی بدونیم.
دنیا و روزگار امروز رو تو ذهنت چه طور تصور میکنی؟
1- خیلی برام مهمه
2- بیهوده و ارزشی نداره
3- مجبوریم با سازش برقصیم
روزی نرسد در حالی که زنده ای و تو را مرده به حساب می آورد
و روزی هم نرسد که آنها حتی تو را به قبرستان ببرند ودفن کنن
پس خودت را پیدا کن!
دنیا یه گارگردانه و ما بازیگرای اون.
اون به مون میگه که تو کدوم صحنه بخندیم،گریه کنیم،غصه بخوریم،خوشحال باشیم و...
وما مجبوریم طبق نظر اون عمل کنیم.
واز دستوراتش پیروی کنیم.
اما هر صحنه این فیلم که ما اونو بازی می کنیم یه واقعیت بهتره اسمشو فیلم نزاریم
کارمان این روزها چیست؟
منظور از کار همان شغل یا منبع درآمد نیست.
کارمان با خداست.
حتما کار هایی با خدا داشتیم.
او را خطاب کردیم، از او نیار وکمک خواستیم،با او درد دل کردیم. البته این ها در لحظه ی گرفتاریست.
اما خدا همیشه با ما کار داشته، و به سمتمان آمده.
وما شاید بدون این که بدانیم خدا را فراموش کرده ایم.
پس یادمان باشد در لحظات خوشی هم به یاد او باشیم.
چهار شنبه شب تیم های پرسپولیس و تراکتور در هفته اول لیگ سیزدهم رو به روی هم قرار می گیرن. این بازی خیلی خیلی حساسه از اون لحاظ که تعدادی از بازیکنا در این تیم ها به تیم مقابل رفتن.
مثل کریمی و انصاری فر که رفتن تراکتور.
وسید صالحی و دهنوی هم اومدن پرسپولیس.
اما قصه ی انصاری فر یه خورده برا پرسپولیسی ها ناجوره یا بهتره بگم از دستش ناراحتن.
تو همه صحبتاش می گفت که عاشقه پرسپولیس و هواداراشم.
دایی هم با انصاری به مشکل برخورد و یه شرطی برای انصاری گذاشت.
گفت:اگه می خوای تو پرسپولیس باشی باید 350میلیون پول بگیری. اون استخاه هم ماجرا داشت.
با این حال انصاری فر به ترکتور رفت.
من به شخصه پرسپولیسی ام .شما چی؟ به نظرت این بازی چند چند میشه؟ میتونه توی این قسمت نتیجه رو پیشبینی کنی.
محبت چیزی لمس کردنی ست.
چیزی ست که باید شخصی یا کسی اونو از ته دلش یا با تمام وجودش به تو تقدیم کنه.
تو هم باید محبت رو با تمام وجودت بپذیری.نه هر محبتی که سراغت بیاد.
اما چگونگی محبت مختلفه.
کسی با هدیه دادن بت محبت می کنه.
یا با عشق ورزیدن به تو.
کسایی هم هستن که که با تذکر قصد محبت دارن.
آره... اونایی که از این سه نوع هستن پدر ومادران.
ممکنه با روش های دیگه هم بت محبت کنن و تو بعدا متوجه آن شوی.
ولی ولی ولی محبت هایی که خدا بهمون میکنه نباید فراموش کرد.
بهتره یه نگاهی به اطراف مون کرد.
تا باورمون شه.
احساس یه حالت معنوی داره
یه حسی که انگار تو آسمونه خوشیت داری پرواز می کنی.
احساس، حالت با هم بودن رو بهت می ده.
حالتی که فکر می کنی کسایی برات مهم ان واو نا هم برات مهم.
و احساس می کنی به کسی تعلق داری.
ولی ممکنه احساس ها دروغ بگن؟
احساس هایی هستن که فکر می کنی به کسایی داری ولی احساستو الکی خرج میکنی،
نه اینکه همه احساس های دنیا دروغ باشن... نه...
ولی یه احساسی هست که هیچ وقت بت دروغ نمیگه
اون احساس،احساسیه که خدا به همه بنده هاش داره.
گاهی کارهایمان بیهوده و بدون نفع هستن.
کارهایی که بهتر از همه راه و روش هاشو می دونیم.
و می دونیم به چه سرنوشتی دچار می شه و وقتی تجربش می کنیم تازه می فهمیم چه کاری کردیم!
وبعدش اونو رو دوش دیگران و دوستای ناباب می ندازیم.
نه اینکه اونا مقصر نیستن، ولی باید قبول کرد مقصر بیشتر کار هایی که انجام می دیم خوده ماهستیم.
این جمله اینجا به کا میاد
ازماست که بر ماست
هرگز به زندگی ات این کلمه را نگو.
بگذار زندگی در جریان باشد.
شاید این زندگی دنیای جدیدی برایت باز کند
که تودر خواب هم نمی دیدی...
مسافر به سمت خوبی ها باش
آن ها به سویت نمی آیند و تو را در آغوش بگیرند.
باید تو به سوی آن ها بروی و در آغوششان بگیری.
البته خوبی ها شاید در همین نزدیکی ها باشند و تو لازم نیست مسافر شوی.
این به تو بستگی دارد که به سوی خوبی های دور بروی یا نزدیک.
خوبی های دور شاید بهتر اند.
چون برای رسیدن به آن ها تلاش می کنی...