زندگی نامه یزید کافر


یزید پسر معاویه (زاده ۲۵ (قمری) / ۶۴۵ (میلادی) درگذشته ۶۴ (قمری) / ۶۸۳ (میلادی) در دمشق) ششمین خلیفه مسلمانان (برخی از مسلمین خلافت او را نامشروع می‌دانند) و دومین خلیفه دودمان اموی بود.
یزید در سال ۶۰ پس از مرگ پدرش به قدرت رسید و در مدت چهار سال حکومت بر سرزمین‌های اسلامی جنگ‌های خونباری را با مخالفین خود ترتیب داد.
رسیدن به خلافت

یزید پس از مرگ معاویه در نیمه دوم رجب سال ۶۰ اعلام خلافت کرد و در نامه‌ای به ولید بن عتبه حاکم مدینه از او خواست که از حسین بن علی، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر برای او بیعت بگیرد. اجرای خواست یزید با موانع زیادی روبرو شد و اعلام خلافت او اعتراضات بسیاری در بین مسلمانان شکل گرفت. علاوه بر این سه تن تعداد دیگری از جمله عبدالرحمن بن ابی بکر، اصحاب پیغمبر، خوارج و شیعیان عراق خلافت موروثی را خلاف سنت پیغمبر و سیرهٔ خلفای راشدین می‌دانستند.
حسین بن علی اعلام کرد که خلافت یزید بر خلاف اسلام و قرارنامهٔ صلح برادرش حسن است و از بیعت با یزید سر باز زد. عبدالله بن عمر گفت که اگر قرار بود خلافت از پدر به پسر برسد من الآن پس از پدرم خلیفه بودم و بدین ترتیب ادعای خلافت هم کرد. عبدالله بن زبیر در مکه از اطاعت از یزید سرباز زد و به دعوت علیه حکومت یزید پرداخت. در میان همهٔ مخالفان یزید، فقط برای دفع قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر به خشونت گرایید.
معاویه در واقع اولین «سلسله پادشاهی» را در اسلام بنا نهاد و برای تحکیم موقعیت پسر خود در زمان حیات خود از مردم و اطرافیان خود برای یزید به اجبار بیعت می‌گرفت. یاد آوری می‌شود طبق معاهده صلحی که معاویه با حسن پسر علی بسته بود وی حق امیر المومنین نامیدن خود و انتخاب جانشین را نداشت.
مخالفت با حکومت یزید

ادامه نوشته

روز شمار...

 


روز شمار فاجعه ی کربلا

          روز دوم محرم

 * در اين روز امام وارد سرزمين کربلا شدند.

* حرّ بن يزيد رياح; طي نامه عبيدالله بن زياد را از ورود امام به کربلا مطلع ساخت.

* امام حسين ( ع ) فرزندان و برادران وآهل بيت خود را جمع كرد و  بعد نظري برآنها انداخته گريست و گفت : خدايا ما عترت پيامبر تو محمد ( صلي  الله عليه وآله ) هستيم ، مارا ازحرم جدمان راندند ، وبني اميه درحق ما جفا  روا داشتند .
خدايا حق مارا از ستمگران بستان وما را بر بيدادگران پيروز گردان . ام كلثوم ( عليها السلام ) به امام حسين ( ع ) گفت : اي برادر احساس عجيبي دراين وادي دارم واندوه هولناكي بردل من سايه افكنده است. امام   حسين ( عليه السلام ) خواهر را تسلي داد .
 * امام حسين( ع ) پس ازورود به كربلا به اصحاب خود فرمود :  مردم ، بندگان دنيا هستند و دين را همانند چيزي كه طعم ومزه داشته باشد . مي انگارند و تا مزه آن را برزبان خود احساس مي كنند آن رانگاه مي دارند وهنگاميكه بناي آزمايش باشد تعداد ينداران اندك مي شود .

روز شمار...

سال ۴۱ هجرى قمرى; صلح ‏نامه    معاويه با امام حسن(ع) پيمان صلح منعقد ميکند .                                                                                                                                         
در متن پيمان صلح موارد زير مقرر گرديد:
1- معاويه طبق دستور قرآن و سيره پيامبر (ص) رفتار كند.
2- بعد از معاويه خلافت به امام حسن(ع) يا امام حسين(ع) برسد.
3- اهانت و سب اميرالمؤمنين (ع) ممنوع شود.
4-بيت المال مسلمين زيرنظر امام حسن(ع) مصرف شود.

5- معاويه متعهد مى شود كه مردم و شيعيان شام و عراق و حجاز در امان باشند.
معاويه
كه هيچگاه قصد اجراى مفاد صلح‏نامه را نداشته است از همان ابتداء كليه مفاد قرارداد را بجز بند دو نقض ميكند و با برنامه ‏ريزى بلندمدت جهت نقض اين بند نيز اقدام ميكند .

 

سا ل ۵۶ هجرى قمرى-  ولايتعهدى يزيد

بر خلاف مفاد قرارداد، معاويه فرزند خود يزيد را به ولايت‏عهدى خويش برگزيد و از مردم با زور و فشار براى وى بيعت گرفت.
در تمام ۱۵ سال گذشته اهانت و سب اميرالمؤمنين (ع) نيز نه تنها منع نشد بلكه تا دوران عمربن عبدالعزيز(سال 99هـ.ق) ادامه يافت، و همواره كينه و دشمنى او با شيعيان ادامه داشت و به قتل عام شيعيان مى پرداخت.
زيادبن سميه كه روزى در صف ياران امام علي(ع) قرار داشت، در زمان خلافت معاويه حاكم و فرمانرواى كوفه و بصره شد و چون شيعيان را مى شناخت آنها را به دستور معاويه مورد تعقيب قرار داد و به شهادت رساند، به طورى كه احدى از شخصيت هاى معروف شيعه در عراق باقى نماند.
البته خود معاويه به خوبى مى دانست كه عملى شدن اين كار، مشكلات و موانع فراوانى دارد. راز دشوارى هاى اين كار را بايد از يك سو، شخصيت منفى و تبه كار يزيد دانست، چرا كه يزيد جوانى لاابالى، فاسق، هرزه، بى بندوبار، آلوده و در يك كلام، بى دين بود و افكار عمومى، به ويژه صحابه و مسلمانان برجسته اى كه هنوز در قيد حيات بودند و روش و منش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را به ياد داشتند، به سادگى پذيراى چنين شخصى به عنوان خليفه مسلمانان نبودند. از سوى ديگر، بنا بر يكى از بندهاى صلح نامه، خلافت بعد از معاويه از آنِ حسن بن على(عليه السلام) و اگر براى ايشان اتفاقى افتاد، از آنِ حسين بن على(عليه السلام) بود و معاويه حق نداشت كسى را به عنوان جانشين بعد از خود، انتخاب كند،3 از اين رو تا امام مجتبى(عليه السلام) در قيد حيات بود،
ادامه نوشته

خداوند عزوجل به حضرت موسي علیه السلام وحي فرمود:

اي موسي ،سفارش مرا درباره ی 4 چيز خوب بخاطر بسپار :

اول: تا وقتي كه گناهانت بخشيده نشده و مورد آمرزش قرار نگرفته اي ، به عيب ديگران نپرداز.
دوم : تا زماني كه گنجها و خزانه های من تمام نشده ، براي رزق و روزيت غمناك و ناراحت نباش .
سوم : تا موقعي كه سلطنت و پادشاهي من از دست نرفته و زايل نشده ، بجز من به ديگري اميد نداشته باش .
چهارم : تا هنگامي كه مُرده شيطان را نديده ای ، از مكرش ايمن و آسوده خاطر نباش . 

 

 

نیایش شریعتی...

خدایا !

رحمتی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد ،

قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم

تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند ،

نه از آنان که پول دین را میگیرند

و برای دنیا کار می کنند.

 

خدایا ! مرا همواره آگاه و هوشیار دار ، تا پیش از شناخت ِ درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم.

خدایا ! تو را همچون فرزند بزرگ حسین بن علی سپاس می گذارم که دشمنان مرا از میان احمق ها بر گزینی ، که چند دشمن ابله نعمتی است که خداوند به بندگان خاصش عطا می کند.

خدایا ! جهل آمیخته با خود خواهی و حسد ، مرا رایگان ابزار قتاله ی دشمن ، برای حمله به دوست نسازد.

خدایا ! شهرت ،منی را که می خواهم باشم ، قربانی منی که می خواهند باشم نکند

خدایا ! در روح من اختلاف در انسانیت را با اختلاف در فکر و اختلاف در رابطه با هم میامیز ، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را باز شناسم.

خدایا ! مرا به خاطر حسد ، کینه و غرض ، عمله ی آماتور ظلمه مگردان.

خدایا ! خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم

ادامه نوشته

تاریخ

تاريخ نمي آفريند، بلكه «كشف» مي كند. تاريخ، از طريق موقعيتهاي بي سابقه، پرده ازآنچه انسان هست، پرده از آنچه «از دير زمان» در انسان وجود دارد، پرده از آنچهامكانهاي انسان را تشكيل مي دهد، بر مي دارد).ميلان كوندرا(


تاريخ به معنيجنگها و شرح زندگي چند نفر اندك شمار نيست كه شاه شده يا سرداران بزرگي بوده اند. تاريخ بايد درباره ي مردم يك كشور براي ما سخن بگويد كه چگونه زندگي مي كردند، چهكارهايي انجام مي دادند و چگونه مي انديشيدند. تاريخ بايد از رنجها و شادي هاي آنانو از دشواري ها و مشكلاتشان براي ما سخن بگويد و بگويد كه چگونه بر اين دشواري هاچيره شدند).جواهر لعل نهرو(

تاريخ، تكرار بيپايان خطاهاي زندگي است).لورنس دورل(

براي آنكه تاريختا ابد دروغ باشد كافي است كه يك نفر حقايق را پنهان كند).ميشله)

نخست، تاريخسرزمين خودت را بدان، سپس تاريخ ديگران را بخوان.(فرانسيس فانون)

زير هر سنگ قبريك تاريخ كامل خوابيده است.(ماكسيم گوركي)

موضوع تاريخ،زندگي مردمان و بشريت است.(
لئو نيكولايويچ تولستوي)

تنها وظيفه ي مادر قبال تاريخ، بازنويسي آن است).اسكاروايلد)

آزادي، تنهاارزش جاودانه ي تاريخ است) .آلبر كامو(

ديروز تاريخاست، فردا راز است، امروز يك هديه است.(دالاييلاما)

آدم

حضرت آدم مدت پانصد سال در بهشت بود .
مدت دويست سال براي دوري از بهشت گريه كرد .هزار بار زيارت كعبه نمود .سيصد سال مشغول آباداني دنيا بود.و پانصد سال هم براي قتل پسرش هابيل جزع كرد .
وقتي از بهشت بر زمين آمد قامتش بسيار بلند بود چنانچه پاهايش در كوه صفا و سرش در افق آسمان بود
به واسطه حرارت آفتاب خدا قامتش را به هفتاد ذراع رسانيد و قامت حوا را به سي وپنج ذراع .
حوا پانصد شكم زاييد هر شكم يك دختر ويك پسر گويند عدد اولادش به هزار رسيد.
از معجزات حضرت آدم اين است كه بهر جايي قدم مي گذاشت انجا اباد ميشود .
لقبش خليفه الله . صفي الله .بود كنيه اش ابوالبشر و ابو محمد .بود . عمر شريفش هزار سال بود.
در روز جمعه يازدهم محرم در مكه وفات يافت وحوا يكسال وپانزده روز بعداز آدم وفات كرد.
قبر ادم وحوا در غار ابوقبيس بود حضرت نوح در زمان طوفان استخوان هاي انهارا در آورد ودر نجف اشرف دفن نمود .
زبان حضرت ادم در بهشت عربي بود زماني كه به زمين آمد زبان عربي تبديل به سرياني شد.

آیا میشود...؟

آیا میشود ؟

فقط یک نگاه... فقط یک دست دادن...
 و فقط  چند دقیقه گوش دادن به یک سخنرانی می شود دنیا را مات خود کرد.
فقط یک ...

شاید شود و به قول رییس جمهورمان در دنیا ی سیاست همه چیز ممکن میشود.
و اوباما هم میگوید نمی توان یک شبه اختلافات تاریخی ایران و آمریکا را کنار گذاشت.
بعد از30 سال احتمالش هست...!
آیا دلیلش همان تدبیر وامید است؟
پس چرا در ادوار گذشته اینگونه نبود؟

« مرگ اسکندر »

« مرگ اسکندر »

اسکندر سی و شش سال عمر و چهارده سال کشور گشایی کرد . پس از مرگ ، پیکرش را در تابوتی از طلا نهادند و حکیمان ایران و یونان که از نزدیکان اسکندر بودند در اطراف تابوتش حلقه زدند . کسی که بزرگ و سرورشان بود گفت : بگذارید هر یک از ما در این جا سخنی گوید که خواص را دلداری و عوام را اندرز دهد . آنگاه دست خود را بر تابوت نهاد و گفت : « اسیر کننده ی اسیران ، خود اسیر شد .»                 دیگری گفت : « ای آزمند ! گردآورندی آن چه را که هرگز به کارت نیاید .سودش به تو نخواهد رسید، اما گناهش برای تو خواهد ماند .» دیگری گفت : « چه بسیار کسان که در پشت سر تو نیز از تو می ترسیدند ولی اکنون در حضور تو هم از تو هیچ درسی ندارند.»
دیگری گفت : « چه بسیار کسان که این شخص از میان برد تاخود از میان نرود ، ولی سرانجام از میان رفت .»
دیگری گفت: « کسی که تمام گوش ها به سخنان او بود خاموش شده است .اکنون بگذارید هر که از بیم او خاموش بود به سخن آید.»

میخ های روی نرده

میخ های روی نرده

روزگاری ، پسر کوچکی بود که زود از کوره در می رفت و عصبانی می شد . پدرش یک کیسه ی پر از میخ به او می دهد و می گوید : هر وقت عصبانی شدی ، یکی از این ها را روی نرده بکوب . پسر در روز اول 37 میخ به نرده می کوبد . اما کم کم یاد می گیرد که غلبه بر خشم راحت تر از کوبیدن میخ به نرده است و به پدرش می گوید : من دیگر عصبانی نمی شوم . پدر به او می گوید : حالا که توانستی به کلی بر خشم خود چیره شوی یکی از میخ ها را در بیاور . سرانجام روزی می رسد که پسر همه ی میخ ها را از روی نرده در می آورد و این خبر را با خوشحالی به پدر می دهد . پدر دست اورا می گیرد و کنار نرده ها می برد و می گوید : ببین ، تو همه ی میخ ها خشم را از تن این نرده در آوردیه ای ، اما این نرده دیگر آن نرده سابق نیست . وقتی کسی را با خشم خود می آزاری ، مهم نیست که چند بار از او عذر خواهی می کنی ، چون اثر خشم تو بر روح طرف مقابل می ماند .
امام حسن عسگری (ع) : خشم کلید همه ی بدی هاست